آبدارچی هیئت

علی ابن موسی (ع)


 

مه برج ایمان، علی ابن موسی 

در دُرج امکان، علی ابن موسی 


سپهر امامت، محیط کرامت 

یم جود و احسان، علی ابن موسی 


به آدم دهی دَم، به موسی دهی یَد 

به عیسی دهی جان، علی ابن موسی 


ولای تو باشد کمال ولایت 

میان امامان، علی ابن موسی


تویی قدر و کوثر، تویی نور و فرقان 

تویی آل عمران، علی ابن موسی 


وجود تو ای جانِ جان، جانِ جان است 

در آغوش ایران علی ابن موسی 


به چشم تو نازم کز آن شیرِ پرده 

شود شیرِ غرّان، علی ابن موسی 


عجب نیست ناز ار کند مور راهت 

به تخت سلیمان، علی ابن موسی 


سُم آهویی را که ضامن شدی تو 

زند بوسه رضوان، علی ابن موسی 


بُوَد شیعه را در کمالِ تشیع 

ولای تو میزان علی ابن موسی 


سزد جن و انس و ملک بر تو گرید 

چو دعبل ثنا خوان، علی ابن موسی 


عجب نیست کز رأفت و رحمت تو 

بَرَد بهره شیطان، علی ابن موسی 


دل مرده گردد به خاک تو زنده 

چو باغ از بهاران، علی ابن موسی 


غباری که روی ضریحت نشیند 

شفا خیزد از آن، علی ابن موسی 


شود با نسیم بهشتِ حریمت 

جهنم گلستان، علی ابن موسی 


سزد انبیا در طواف مزارت 

بخوانند قرآن، علی ابن موسی 


دهد قبّه‎ات نور بر چشم گردون 

چو مهر درخشان، علی ابن موسی 


بَرَد در حریم تو دست توسّل 

دوصد پور عمران، علی ابن موسی 


تو نوحیّ و ایران چو کشتی، چه بیمش 

ز امواج طوفان، علی ابن موسی 


کند جن و انس و ملک درد خود را 

به خاک تو درمان، علی ابن موسی 


همه آفرینش بود سفره‎ی تو 

همه خلق مهمان، علی ابن موسی 


تو شاه جهانی خوانند خَلقت 

غریب خراسان، علی ابن موسی 


تو در قصر مأمون شب و روز بودی 

چو یوسف به زندان، علی ابن موسی 


لبت بود خندان، دلت بود گریان 

غمت بود پنهان، علی ابن موسی 


به غم‎های ناگفته‎ات باد جاری 

سرشکم به دامان، علی ابن موسی 


تو را بارها، بارها کشت مامون 

به رنج فراوان، علی ابن موسی 


نباید که با هیفده خواهر آخر 

تو تنها دهی جان، علی ابن موسی 


تو مسموم گشتی، دگر جسم پاکت 

نشد سنگ باران، علی ابن موسی 


تو دیگر جوادت نشد اِرباً اِربا 

ز شمشیرِ بُرّان، علی ابن موسی 


تو دستِ جدا گشته از تن ندیدی 

به خاک بیابان، علی ابن موسی 


تو شش ماهه طفلت در آغوش گرمت 

نشد تشنه قربان، علی ابن موسی 


دریغا، دریغا که با آل عصمت 

شکستند پیمان، علی ابن موسی 


به میثم نگاهی، که با خود ندارد 

به جز کوه عصیان، علی ابن موسی

 

سازگار

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:5
طواف قبرِ تو يا ثامن الحجج كردم


 

سخن به مدح تو بايد فصيح و كامل گفت
هم از شكوه مقامت ، هم از فضائل گفت

شبيه صائبِ صاحب سخن قصيده نوشت
غزل غزل سر زلف تو را چو بيدل گفت

نه چند مثنوي و قطعه و غزل ، بايد
كه شرح قصة حسن تو در رسائل گفت

عبا ، نه ... اينكه گداي شما شدم كافيست
حديث حسن تو كي مي توان چو دعبل گفت

تفضلي ! كه فقط از تو خوانده ام يك عمر
و من نگفته ام و هر چه بود اين دل گفت

زلال اشك مرا از تبار كوثر كن
در آسمان دو دستت مرا كبوتر كن
*

به قفل بسته كليد اجابت است اينجا
كه آستانة جود و كرامت است اينجا

به دلنوازي جان در رواق او بنشين
چرا كه قبر مسيحاي عترت است اينجا

بكوش تا پرِ پروانه اش شوي ،‌ زيرا
پر از تلأ لؤ شمع هدايت است اينجا

زلال اشك تو از چشمة خلوص دل
هميشه إذن دخولِ زيارت است اينجا

نه ديدن حرم و قبر و صحن و گلدسته
هدف وصال حقيقي حضرت است اينجا

دوباره كسبِ ثواب هزار حج كردم
طواف قبرِ تو يا ثامن الحجج كردم
*

ببين كه حال و هواي حرم چه عرفانيست
پر از بلور و كبوتر پر از چراغانيست

به لطف گنبد و گلدسته هاي زر پوشش‌
هميشه صحن حرم پر فروغ و نورانيست

كجاست روضة رضوان به غير از اين مرقد
كجاست جنت الأعلي اگر كه اينجا نيست

صداي پر زدن بال جبرئيل است اين
در ازدحام حرم گرمِ عطر افشانيست

حديث سلسله از يادمان نخواهد رفت
ولايتت به خدا شرطي از مسلمانيست

هزار مرتبه شكر خدا كه نور تو
چراغ زندگي مردمان ايرانيست

كتاب رأفت و مهرت پر از حكايتها
نظيرِ قصة آن پير مرد سلمانيست

ز يادِ مردمِ سايه نشين ايوانت
نرفته خاطره هاي نماز بارانت
*

سلام ! مظهر يكتاي « ليس إلا هو »

سلام ! حضرت خورشيد ! ماهِ يوسف رو

مقام عصمتتان « إنما يريد الله »
قسم به اشهد أن لا اله الا هو

شبي نشان بده از باب « يطمئن قلوب »
به چشم خسته­ مان گوشه اي از آن ابرو

دخيل گريه ببنديد زائران اينجا
به حلقه هاي ضريح مطهر از هر سو

چگونه ضامن دلهاي ما نخواهد شد
رئوف شهر كه كرده ضمانت آهو

خوشا به حال كسي كه شبيه اهل نظر
به خدمت حرمش گيرد از مژه جارو

غباري از اثر رفت و آمدش شايد
شبيه فرش حرم بر روي سرش باشد
*

هميشه باغ لبش غنچة تبسم داشت
كه خنده با لب نورانيش تفاهم داشت

تمام عمر شريفش ، مكارم الأخلاق
به لحظه لحظة  اوقات او تجسم داشت

اگر امام رئوف است ، بسكه همواره
به سينه دغدغة مشكلات مردم داشت
           

براي رزق تمامِ كبوتران شهر
حياط خانة آقا هميشه گندم داشت

هر آنكه جرعه اي از جام معرفت نوشيد
سري به خاك قدوم امام هشتم داشت

و هر فرشته براي تبرك بالش
به خاك راه امامِ رضا تيمم داشت

براي ما به جز اين آستان پناهي نيست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهي نيست

*
تويي كه اين همه دارالشفايِ دل داري
نرفته از حرمت نا اميد بيماري

دوباره نغمة نقّاره خانه مي آيد
شفا گرفته كسي با تفضّلت ! آري

كجاست گوش دلي تا كه بشنود هر روز
از اين ترنم نقاره بانگ بيداري

دو بال پر زدنت را قنوت اشكت كن
ببين براي پريدن عجب سبكباري

دوباره پنجره فولاد و إذن كرب و بلا
ميان صحن حرم شد چه گريه بازاري

دوباره روضه گرفتند زائران اينجا
بياد مشك عطش نوش و خشك سرداري

رهاست در نفس اين حرم شميم ياس
به ياد علقمه و قبر حضرت عباس

یوسف رحیمی

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:5
نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح



اين روزها مسير حياتش عوض شده

شهر مدينه اي که صراطش عوض شده

از ياد رفت «آل محمد» به راحتي

بعد از پيامبر، صلواتش عوض شده

هيزم کنار خانه‌ی زهرا براي چيست؟

ترحيم مصطفاست، بساطش عوض شده

بر آستانه‌ی در «جنت» دخيل بست !

حتي مرام شعله‌ی آتش عوض شده

باران تازيانه و گلبرگ هاي ياس؟

اين شهر، بارش حسناتش عوض شده

اما چرا نشسته به پهلوي فاطمه

انگار ميخ در ثمراتش عوض شده

اين فاطمه ‌ست که ز علي رو گرفته است؟

يا آفتاب خانه صفاتش عوض شده

عطري کبود مي وزد از سمت معجرش

در بين کوچه ها نفحاتش عوض شده

او رفتني است، اين در و ديوار شاهدند

اين روزها اگر حرکاتش عوض شده

نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح

حتي شمايل عتباتش عوض شده

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:4
«و قنا ربّنا عذابَ النّار»



اوّل نامه «السّلام علیك»

محضر عالی و شریف شما

نامه ای می نویسد از غمتان

بنده ی عاصی و ضعیف شما

 

نامه ای از محلّه ی غم و رنج

كوچه ی بی كسی، پلاك بلا

شهر بدبختی و فلاكت و درد

كدپستی ش...نیست خاطر ما

 

چشم بد دور، چشم این مردم

به هر آنجا كه می شود باز است

توی Mp4 و موبایل همه

پر آهنگ و رقص و آواز است

 

گوش ها عادت همیشگی اش

تكنو و جاز و رپّ و راك و متال

معذرت! این قبیله می گویند:

گور بابای این حرام و حلال

جای تصویر قاب نام «علی»

اكثرا ماهواره می بینند

پر دود است آسمان امّا

به گمان كه ستاره می بینند

 

مسجد و هیئت و نماز و دعا

كه نپرسید،‌ ور شكسته شده

بال های اجابت مردم

با گناه كبیره بسته شده

 

عدّه ای پیروان كابالا

عّده ای جیره خوار بودائیسم

عدّه ای توده ایّ و بی دین اند

عده ای بنده ی برهمائیسم

 

فیلم ها مملو بدآموزی

پرِ از صحنه های مسئله دار

دستمان را بگیر آقا جان!

«و قنا ربّنا عذابَ النّار»

 

پسران اشبهُ النّساء و زنان...

اشبهٌ بالرّجال، می بخشید

خانه داران اسیر ده جین ظرف

نشكن و آركوپال، می بخشید

 

چت و ایمیل و سرچ اینترنت

مایه ی ننگ و عار و فحشا شد

اشهدُ لا اله الّا الله

علناً زیر پا و حاشا شد

 

در میان حجاب و حفظ عفاف

ورزش بانوان ایرانی

جودو و كشتی و كاراته و بوكس

زین سواریّ و دو وَ میدانی

 

پیرهن ها چقدر اندامی

خشت شلوارها چه كوتاه اند

این جماعت حجاب و مقنعه را

بلكه حتّی تو را نمی خواهند

 

سرتان را به درد آوردم

معذرت گر سخن اطاله شده

جنس مرغوب شیعه ات، امروز

بین بازار استحاله شده

 

حرف آخر همین كه انسان ها

با خدا و شما غریبه شدند

با خدا و شما و خوبی ها

قوم پر ادّعا غریبه شدند

شعر:مجید لشگری

 

 
کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:3
ای آخرین سلاله زهرا تبارها



ای آخرین سلاله زهرا تبارها


ای وارث شکسته دل ذوالفقارها


 

بی تو چهار فصل دل من خزانی است


چشم انتظار آمدن تو بهارها


 

صدها هزار حاتم طایی گدایتان


هستند ریزه خوار شما سفره دارها


 

آقای من، خودم ، پدرم، مادرم فدات


قربان خاک پات ، همه جان نثارها


 

وقتی که نیست غیر گنه در بساطمان


جان می دهیم پای شما ما ندارها


 

جمعه به جمعه قلب رئوفت شکسته است


از دست این گدا، نه یک بار، بارها

 


با هم اگر چه قول و قراری گذاشتیم


از یاد برده ام همه قول و قرارها


 

یعقوبهای چشم من از دست رفته است


پس کی تمام می شود این انتظارها

 


آقا فدای شال عزای محرمت


چشم تو خون شده ز غم روزگارها


 

دائم به یاد عمه خود آه می کشی


یاد نگاه هرزه آن نیزه دارها

محمود مربوبی

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:2
مُهر فراغ بر جگرم خورد بی حسین


 

مُهر فراغ بر جگرم خورد بی حسین

 


زخم خزان به برگ و برم خورد بی حسین

 

میخواستم نسوزم ازین شعله ها ولی

آتش به روی بال و پرم خورد بی حسین

 


من که شب سیاه ندیدم تمام عمر


تیر سه شعبه بر قمرم خورد بی حسین

 


دست تو نیست ؛ نیزه مرا راه میبرد


خیلی به دست و بر کمرم خورد بی حسین

 


پیرم ...توان تند دویدن نداشتم


فریادها بروی سرم خورد بی حسین


 

ما را ندیده بود کسی وقت بودنت


چشم غریبه سمت حرم خورد بی حسین


 

ماییم و آستین لباسی که معجرست

دستی بدست شعله ورم خورد بی حسین

 

ما داغدیده ایم ولی ساز میزنند


خنده به اشک چشم ترم خورد بی حسین

 

سنگم که میزدند دو دستم نقاب بود


باران سنگ بر سپرم خورد بی حسین

 

بی محرمم بلند شو ای محرم حرم


من ماندم و اسیری و اشک و غم حرم

سید پوریا هاشمی

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:1
سفره هرکس که با عشق تو دمخور میشود



سفره هرکس که با عشق تو دمخور میشود

دائما از لطف زهرا مادرت پُر میشود

گوشه چشمت ناصبی را کرد مجنون الحسین

سنگ از خیمه نشینی شما دُر میشود

یک زیارت کردنت صد حج مقبول خداست

جبرییل از رتبه ات غرق تحیُر میشود

وقت نفرین کردنت هم لطف نازل میکنی

گوشه ای از مهربانیهای تو حُر میشود

قطره ی اشکی که در داغ تو از چشمی چکید

پیش کوثر میرود گرم تفاخُر میشود

ما بهشتی را که میگویند اینجا دیده ایم

درمیان روضه ات جنت تصور میشود

معصیت یکروز حسن عاقبت را میبرد

عشق بی تقوا سر انجامش تنفر میشود

آخر هر روضه وقتی گریه کن ها میروند

سهم هرگریه کن از زهرا تشکر میشود

نوکران مخلص تو خانه دار جنت اند

یاحسین سینه زن آجر به آجر میشود

سرنوشت قدرنشناسان هیئت های تو

آخرش شرح نزول "التکاثر"میشود

زود پیرم کرد داغت ، زود مویم شد سفید

روضه خوانی تو منجر به تکسر میشود

بعد اسمت ناخودآگاه اشک میریزم حسین

کاسه چشم من از خون جگر پُر میشود..

خاک عالم برسر دنیا که حقت را نداد

چند قطره آب هم روی لب دریا نداد

سید پوریا هاشمی

 

 

 
کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 12:0
دل کندن از چشمان تو اي يار سخت است


دل کندن از چشمان تو اي يار سخت است
ديگر چه گويم؟ داغ تو بسيار سخت است
خورشيد من جاي تو روي نيزه ها نيست
چون ديدن يوسف سر بازار سخت است
باور نمي کردم تو را گم کرده باشم
ايـندفـعـه پـيدا کردنت انگار سخت است
با چشم کم سو راه رفتن در دل شب
پـيـمودن ايـن راه ناهـموار سخت است
از تو چه پنهان ياد مادر بودم امروز
ديـدم دويـدن بـا تـنـي تبدار سخت است
يکدم شنيدم کودکت با گريه مي گفت
عمه ، دويدن روي دشت خار سخت است
اين لخته هاي خون و رگهاي بريده...
بوسيدنت اي ماه من اينبار سخت است
محمدهادی کلانتریان

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 11:58
ذکر علی


شبی در محفلی ذکر علی بود 
شنیدم عاقلی فرزانه فرمود: 
اگر دوزخ به زیر پوست داری 
نسوزی گر علی را دوست داری 
اگر مهر علی در سینه ات نیست 
بسوزی گر هزاران پوست داری

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 11:57
* ایت الله ناصر مکارم شیرازی


* ایت الله ناصر مکارم شیرازی

جان فدای تربت پاک و نکویت یا حسین

آب کوثر رشحهای از آبِ جویت یا حسین

از قیام پر شکوهت دین ما رونق گرفت

آبروی ما بود از آبرویت یا حسین

شاهکار آفرینش، قامت دلجوی توست

کی دهم بر عالمی یک تار مویت یا حسین

رازها در سینه دارم از صفا و لطف تو

آتشی در دل نهفته، عشق رویت یا حسین

شد مشام جان، معطر هر زمان در هر نفس

از شمیم کربلای مشکْ بویت یا حسین

راز ثار اللّه نشانی از بهای خون توست

صبغة الله رنگی از آن رنگ و بویت یا حسین

شعر «ناصر» همنوا با ناله مرغ سحر

میکشد دلهای مشتاقان به سویت یا حسین

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 11:52


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.