آبدارچی هیئت

یزکیهم و یعلمهم ...
| ادامه مطلب...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ...

اوست آن كس كه در ميان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند ...

جمعه / ۲

 

تـزکیه قبل از تـعلم

واجب است

 

گر چه تـعلیــمات مردم واجـب اسـت       تـزکیه قــبل از تـعلـم واجب است

تـربیت یـعنـی که خـود را سـاخـتن     بـعد از آن بــر دیـگـران پـرداخـتن

 

یک مـســلمان آن زمـــان کامــل شــود

که علــــوم وحــی را عـــامـــل شــود

 

نـص قــرآن مـبین جز وحی نیست        آیـه ای خـالی زامر و نهی نیست

بـــا چــراغ وحـــی بنـگـر راه را        تـا بـبینــی هــر قـــدم الله را

 

گــر مــسلمــانـی ســر تــسلــیم کو

سجــده ای هم سـنگ ابــراهیــــم کو 

 

بقیه در ادامه ی مطلب ...

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 22:54
شرمنده ام ...


 

قرآن ! من شرمنده ام

اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هروقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند "چه کس مرده است؟" چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است.

 

قرآن! من شرمنده توام

اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده، یکی ذوق میکند که ترا با طلا نوشته، یکی به خود میبالد که ترا در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و...! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟

 

قرآن ! من شرمنده ام

اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند، آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت...! " گویی مسابقه نفس است ...

 

قرآن ! من شرمنده ام

اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکوردگیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.

 

خوشا به حال هرکسی که دلش رحلی است برای تو

آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 22:53
راز شیرینی عسل به برکت صلوات بر محمد و آل محمد ...


راز شیرینی عسل

 

روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟»

حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.»

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد.

امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد.

حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟»

زنبور گفت:

«یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست.

چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم.

وقتی که می گوییم: « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد » به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.»

 

کنزالعمال،ج 1، 2219

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 22:52
حدیث اخلاص ...


مراحل پذیرش هشت گانه اعمال نزد خداوند

حدیثی فوق العاده خواندنی از نبی اکرم (صلی الله علی وآله)

 

حجت الاسلام والمسلمین حیدری کاشانی

متن زیر بخشی از گفتگو حجت الاسلام والمسلمین حیدری کاشانی در برنامه ی سمت خدا مورخ چهارم بهمن 1391 می باشد :


از معاذبن جبل که یکی از اصحاب پیامبر بود سوال کردند که از حدیثی که از پیامبر شنیده ای ما را خبر بده .

معاذ روی زمین نشست و گریه کرد. پدرو مادرم به فدایش ،یک روز داشتم کنار او حرکت می کردم که این حدیث را برای من فرمودند:
 
ای معاذ، می خواهم حدیثی برای امت بگویم که اگر امت به آن حدیث عمل کرد روی رستگاری را در دنیا و آخرت می بیند ولی اگر تنها آن را بشنود و عمل نکند، حسرتش برای امت من می ماند.

پیامبر (ص) فرمود :

قبل از این که خدا هفت آسمان را خلق کند هفت فرشته ویژه را خلق کرد که به آن ها نگهبان می گویند یا مسئول گمرک هر آسمان. وقتی آسمان ها را خلق کرد، هر کدام از فرشته ها را در ورودی و خروجی آسمان ها گذاشت.

از طرفی ملائکی را خلق کرد که آن ها حافظان اعمال هستند و اعمال انسان ها را حفظ می کنند. این ملائک ، یکی از اعمال پاک را انتخاب می کنند که به محضر خدا بالا ببرند.

آسمان اول :

وقتی می خواهند این عمل را به آسمان اول ببرند نگهبان آسمان به حقیقت این عمل نگاه می کند و می گوید که این عمل را برگردانید و به صورت صاحبش بزنید. ملائک تعجب می کنند.

خطاب می آید:

من ملک غیبت هستم خداوند دستور داده است که  هرکس که در زندگی اش غیبت می کند ،نگذارم عمل او از آسمان اول بالاتر برود، هرچند عملش پاک است ولی بالا نمی رود. حضور یک رذیله ی شیطانی در زندگی ما ارزش عمل را از بین می برد و آن عمل را فاسد می کند.

مثلا وقتی می خواهیم از شیر استفاده کنیم اگر به آن آب اضافه کنیم حجم شیر زیاد می شود ولی طعم اولیه را ندارد و ارزش شیر اولیه هم را ندارد. اعمال انسان هم این طور است .

اگر اعمال انسانی همراه با رذایل شیطانی باشد، در بارگاه الهی از ارزش می افتد.

در بارگاه الهی عملی ارزش دارد که خالص باشد. ما گاهی می گوییم که چرا حلاوت نماز را نمی چشیم ؟ علت این است که در جایی رذایل شیطانی وارد شده است .

از پیامبر پرسیدند که چرا ما از نمازمان لذت نمی بریم ؟

پیامبر فرمود: زیرا شما از چشم هایتان مراقبت نمی کنید. این چشم ناخالصی می آورد و اثرش را در اعمال دیگر می گذارد. یعنی ما در عمل مان آب می بندیم و عمل آن خاصیت را ندارد. 

 

آسمان دوم :

پیامبر در ادامه فرمود: عملی را از آسمان اول به دوم می رسانند ،خطاب می آید که آنرا به صاحبش برگردانید زیرا در این عمل یک قصد دنیایی وجود داشته است و نیت فقط خدایی نبوده است. مراتب اخلاص خیلی سخت است. اعمال مخلِصین از هفت آسمان می گذرد.

 

آسمان سوم :

عملی به آسمان سوم می رسد و خطاب می آید که عمل را برگردانید و به صورت صاحبش بزنید. این فرد عملی را انجام داد ولی باعث کبر و غرورش شد. این عمل بوی خودیت می دهد و برگشت می خورد.

 

آسمان چهارم :

عملی را به آسمان  چهارم می رسانند و بازخطاب می آید که آن را برگردانید زیرا در این عمل عُجب وجود دارد. غرور یعنی فحر فروشی کردن به بندگان خدا ولی عُجب یعنی این که انسان در نهان خودش عملش را بزرگ ببیند.

مثلا پیش خودش بگوید که عَجَب لذتی از نماز شب بردیم. این فرد عمل خودش را بزرگ می بیند.

کسی که عملش را در مقابل خداوند می بیند عملش از این آسمان بالا نمی رود.

 

آسمان پنجم :

وقتی عملی به آسمان پنجم می رود خطاب می آید که آنرا برگردانید و به گردن او آویزان کنید. عملی که در آن حسد باشد بالا نمی رود یعنی کسی که می دید عملی از عمل او بالاتر است حسد می ورزید .

حسد یک بیماری نهانی صعب العلاجی است که معمولا ما متوجه این بیماری هم نمی شویم.

حسد ریشه ی ایمان را می سوزاند. انسان وقتی می بیند که عمل کسی از او بالاتر است باید غبطه بخورد نه این که حسد بورزد. یعنی بگوید که ای کاش من هم این عمل را داشتم و با خدا معامله کند. انسان حسود می خواهد که آن مقام از فرد گرفته بشود و فرد زمین بخورد.

 

آسمان ششم :

 

وقتی عملی به آسمان ششم می رسد خطاب می رسد که این عمل را برگردانید و آن را به کمر و صورت صاحبش بزنید طوری که چشمانش کور بشود. زیرا این فرد رحم و مروت نداشته است.

زیرا وقتی می دید که خداوند به بنده ای سختی رسانده است یا مرتکب گناهی شده است بجای دستگیری ،او را شماتت می کرد. رحم و مروت رحمانی در وجود او نبود.

 

آسمان هفتم :

وقتی عملی به آسمان هفتم می رسد این عمل عالی است و نتیجه ی فقه و اجتهاد و ورع است. ملک می گوید که من ملک حجاب هستم و بین عمل و خدا حجاب می اندازم. عملی که برای خدا نبوده است. یعنی باز هم عمل ناخالص بوده است. این عمل هم برگشت می خورد.

 

در انتهای حدیث داریم که یک عمل از هفت آسمان عبور می کند یعنی در این عمل هیچ رذیله ای نبوده است و ظاهر عمل هم خالص بوده است. چهار هزار ملک و هفت ملک آسمان، عمل را به بارگاه پروردگار می رسانند.

 

همه شهادت می دهند که این عمل خالص است و هفت آسمان را رد کرده است .

 

خدا می فرماید:

این عمل را برگردانید زیرا شما حافظ وجود نهان و درونی او نبودید، من نگهبان چیزی هستم که در نهان او می گذرد، عمل را انجام داد ولی من را با این عمل اراده نکرد یعنی عملش خالص بود ولی وجودش برای عمل خالص نبود.

 

پس حافظان عمل هم فقط ظاهر عمل را می دانند و نهان وجود انسان را نمی دانند. در این هنگام معاذ گریه کرد. انسان مخلص عبد و بنده ای است که نفس به نفسش مهر قبولی خورده است.


امام زمان(ع) بنده ی مخلص الهی است که نه تنها تمام اعمالش خالص شده است بلکه تمام وجودش خدایی شده است و اوست که مهر قبولی می گیرد

 

سوال :


چکار کنیم که عمل ما خالص باشد و خدا آنرا بپذیرد؟

آیا این حدیث باعث ترس ما نمی شود؟


با شنیدن این حدیث از پیامبر، نباید ترس از ناامیدی خدا برای ما بوجود بیاید زیرا این آسیب است ولی اگر این حدیث ترس از خود و عمل خود بوجود بیاورد این یک انگیزه و عمل انسانی است.

انسان باید خودش را با فضل الهی ببیند.

 

یکی از دعاهای ما باید این باشد که خدایا با فضل خودت با ما عمل نکن نه با فضل خودت.

 اگر درعملی ذره ای ناخالصی باشد و در وجود انسان هم ذره ای ناخالصی باشد، این عمل به بارگاه الهی نمی رسد.

 

مگر این که خداوند از فضل بی نهایت خودش با نگاه رحمت ویژه ای این ناخالصی را ندید بگیرد. این حدیث در مقام عدل خداست .

 

اگر ما تمام اعمال را هم با اخلاص انجام بدهیم باز نباید امیدمان به عمل مان باشد.  عمل ما در این راه باید به رهبر معصوم متصل بشود و ما دست مان را به چنین رهبر مخلَصی بدهیم. چون پرتگاه ها بی نهایت است، خدا رهبر راه قرار داده است زیرا احتمال لغزش انسان زیاد است .

 

خدا به برکت اینکه دستت را به امام معصوم رسانده ای عبادت ناخالص خودش را با فضل خودش بررسی می کند.

 

اگر ما این ارتباط را با امام معصوم برقرار نکنیم هیچ جایگاهی در بارگاه قدسی نداریم و هم عمل و هم وجودمان مُهر مردودی می خوریم. داریم که به واسطه محبت و اطاعت شما، اعمال مهر قبولی می خوردزمانی که در زمان غیبت هستیم رسیدن به مقام مخلِصین و مخلَصین کار سختی است.

 

با ظهور امام زمان (ع) در بین ما و هدایت و تربیت های ایشان ،طی این مراحل سهل می شود. اگر قبل از ظهور افرادی مثل قاضی طباطبایی، سید بن طاوس و امام خمینی به مرحله ی مخلصین رسیده اند، با ظهور امام زمان (ع) تمام انسان ها به رتبه ی مخلِصین و مخلَصین نزدیک می شویم. و راه های سخت، سهل می شود. تقاضای ما برای ظهور حضرت به خاطر این است بندگی ما بی خطر باشد و به مقام مخلصین دست پیدا بکنیم.

 

داریم :

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

تا  اشک های مادرت زهرا بگیرد،

 

 آقا بیا با ظهور چشمهایت،

 این چشم های ما کمی تقوا بگیرد،

 

 پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت

 تا اندکی اخلاص ما بالا بگیرد.  اولیاء الله چه کسانی هستند و ولی الله به چه کسانی گفته می شود؟
استاد آیت الله دستغیب ،شیخ جواد انصاری همدانی می فرمودند :

تا انسان همیشه امام زمان خودش را در زندگی حاضر و ناظر نبیند و دلش متصل به ساحت حضرت نباشد، به مقام ولی اللهی نمی رسد.

مقام اولیاء اللهی ارتباطی با امام ولی عصر دارد


 فایل صوتی

 متن عربی و فارسی حدیث

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 22:51
السلام علیک یا اول قـتـیل مـن نسل خـیر سلیل


 

من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم؟

خبــر ریختــن بــــــــــال و پرت را ببرم

 

واژه های بدنت سخت به هم ریخته است

سینه ات یـا جگـرت یــا که سرت را ببرم؟

 

مثل مـــــادر وسط کوچه گرفتــــار شدی

تـــن پامــــال شـــــده در گذرت را ببرم

 

ولــــدی لب بــزن و نـــــام مرا بــــــاز ببر

تا به همـراه نســـــــیم این اثرت را ببرم

 

ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است

چــــــونکه باید بدن مختصـــــرت را ببرم

 

میوه های لب تو روی زمین ریخته است

بــا عبــــــــا آمده ام تـــــا ثمرت را ببرم

 

بت شکن بودی وپیش از همه مبعوث شدی

حـــالیــــــــا آمــــــده ام تــا تبرت را ببرم

 

شبــه پیغمبـــر من معجزه هـــا داری، حیف!

قســـمت من شــده شق القــمرت را ببرم

 

سفره ات پهن شده در همهء دشت ، کریم

ســهم من هم شده ســوز سحرت را ببرم

 

لشـــگر روبـرویت "آکله الاکبـــــاد" اســت

کاش می شد که علی جان جگرت را ببرم

 

بدنی نیســت که تشـییـع کنم ، مجبــورم

تـکه تـکه تنـــــــــی از دور و برت را ببرم

 

عمه ات آمده بالای ســــرت می گوید :

تو که رفتــی بگُــــذار ایــن پدرت را ببرم

 

ترسم این است که لب بر لب تو جان بدهد

بگُــــــذار ایـــن پـــــدر محتضـــرت را ببرم

 

مادرت نیست ولی منتظر سوغات است!

عطر گیســـوی تو از این سفرت را ببرم

 

 

 

مصطفی هاشمی نسب

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:29
همه گفتندکه ایکاش عمو برمیگشت


 

مِی،کمی داشت ولی داشت سَبو برمیگشت

پیش چشمش همهء آب،به جو برمیگشت

 

گرچه بی مشک نمیخواست حرم برگردد

همه گفتندکه ایکاش عمو برمیگشت

 

چوب مشک و لب او سخت بهم دوخته شد

آنقدرسخت که معنای رُفو برمیگشت

 

باسر و صورتش افتاد تیمم بکند

پای حرفی که زد ازفکر وضو برمیگشت

 

سرتکان دادن او هم به زمین زحمت داشت

مژه درچشم ترش آه نگو برمیگشت

 

دست،خالی شدنش راکسی انکارنکرد

لشکری دست پراز پیکر او برمیگشت

 

تیرها نظم تنش را چه بهم ریخته بود

برتنش نیزه نمیرفت فرو برمیگشت

 

دست تنها شدن مرد حرم رادیدند

علمش با کمکی کاش به رو برمیگشت

 

یا اخا گفت و پس از آمدن یارش دید

مادری سینه زنان مرثیه گو برمیگشت

 

 

رضا دین پرور

با تشکر از آقای دین پرور

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:26
قمر هاشمیونم که جفا تارم کرد


 
 

 

قمر هاشمیونم که جفا تارم کرد 

این امان نامه مرا خجلت  سرشارم کرد 

  

 

 

بعد یک عمر که در خانهء زهرا بودم 

شرِّ فامیل بد امروز گرفتارم کرد 

   

 

 

زینبم آمد و بر شانهء من دست کشید 

حرفهایی زد و یک عمر بدهکارم کرد 

   

 

 

قول دادم کمی از آب بیارم که نشد 

مشک سوراخ شد و ساقی غمبارم کرد 

   

 

 

نیزه ای از سه جهت چشم مرا دوخت به هم 

خون دل مرهم این دیدهء بیمارم کرد 

  

 

 

پاره آهن به سرم خورد و زمین گیرم کرد 

تیرها از همه سو باغ پر از خارم کرد 

   

 

 

گوشهء علقمه زهرا که کنارم آمد 

با خبر از ستم آن در و مسمارم کرد 

   

 

 

وسط معرکه تا پوشیه اش رفت کنار 

صورت مادر سادات عزادارم کرد 

   

 

 

وای از آن دم که عدو با سر کلثوم و رباب 

روی سر نیزه مرا راهی بازارم کرد 

 

  

 

حسین قربانچه

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:18
آقا فدای شال عزای محرمت


 
ای آخرین سلاله زهرا تبارها
 

 

ای وارث شکسته دل ذوالفقارها
 

 

 

بی تو چهار فصل دل من خزانی است
 

چشم انتظار آمدن تو بهارها
 

 

 

صدها هزار حاتم طایی گدایتان
 

هستند ریزه خوار شما سفره دارها
 

 

 

آقای من، خودم ، پدرم، مادرم فدات 


قربان خاک پات ، همه جان نثارها
 

 

 

وقتی که نیست غیر گنه در بساطمان
 

جان می دهیم پای شما ما ندارها
 

 

 

جمعه به جمعه قلب رئوفت شکسته است
 

از دست این گدا، نه یک بار، بارها 

 

 


با هم اگر چه قول و قراری گذاشتیم 


از یاد برده ام همه قول و قرارها
 

 

 

یعقوبهای چشم من از دست رفته است
 

پس کی تمام می شود این انتظارها 

 

 


آقا فدای شال عزای محرمت 


چشم تو خون شده ز غم روزگارها
 

 

 

دائم به یاد عمه خود آه می کشی 


یاد نگاه هرزه آن نیزه دارها 

 

 

محمود مربوبی 

با تشکر از آقای مربوبی

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:17
چقدرکوفه جفا کرد به اطفال حسین


 
بیشتربود دلش سوخته طفل رباب

 

گریه و روضه بپابود اگر میدید آب

 

 

پیش رویش گلویی بودکه صدپاره شده

وقتی ازحرمله آنروز کشیدند حساب

 

 

گریه میکرد به احوال تن بی کفنی

که پی اش نیزه وسنگ همه میشد پَرتاب

 

 

تب او بیشتر ازشعله آتش میشد

 از نوامیس خدا تا که ربودند نِقاب

 

 

آه از آن وقت که زنهای حرم را میدید

همه باساعد و آرنج گرفتند حجاب

 

 

عمه اش دست به معجربه زمین میخورد و

داد میزد بگریزید ز خیمه به شِتاب

 

 

عاقبت قافله نیزه و سرراه افتاد

روی گهواره نی چشم علی رفت به خواب

 

 

هرچه ازکرببلا دور شدند انگاری

سنگ اندازی مردان به زنان میشدباب

 

 

چقدرکوفه جفا کرد به اطفال حسین

زینت گردنشان بود فقط ردِ طناب

 

 

به دوسه خواهر او انگ کنیزی هم خورد

وسط غائله شام درآن بزم شراب

 

بدترازآن غل وزنجیر به زنجیر کشید

عابدی را غضب وطعنه مردان خراب

 

 

رضا دین پرور

با تشکر از آقای دین پرور

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:15
نرسد فرصت دیدار به پابند گناه...


 
گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست

 

روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست..

 

 

روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد

درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست

 

 

باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد

ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست

 

 

نرسد فرصت دیدار به پابند گناه

ابر باید برود حال و هوا کافی نیست..

 

 

عذر و توجیه و بهانه که بدردی نخورد

عاشق یار شدن جز به بها کافی نیست

 

 


توبه وقتیست موثر که به همت باشد

صرف خسته شدن از خبط و خطا کافی نیست

 

 

درد ما قلب سلیم است خدا میداند

حاجت دنیوی و دست گدا کافی نیست..

 

 

باید از طایفه عشق اطاعت آموخت

زدن کوچه بنام شهدا کافی نیست

 

 


آخرش پیر شدم از غم دوری حرم


تا به کی دوری از کرببلا؟کافی نیست؟

 

 

همه عمر به جد تو اگر گریه کنم

خون ببارد ز دوچشمم بخدا کافی نیست

 

 

گریه صبح و مسائت ز دل زینب بود

علت اشک مدام تو غم زینب بود..

 

 

سید پوریا هاشمی 

 

کسب درآمد
نویسنده : چای ریز نوکراتم
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
زمان : 16:13


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.